دیالکتیک تنهایی

متن مرتبط با «پایان» در سایت دیالکتیک تنهایی نوشته شده است

خشم های بی پایان

  • خشم های بی پایان شنبه چهاردهم مرداد ۱۴۰۲،  22:42 من مخلوقی سرکش،که خدایش سکوت کرده و در میعاد با آن چیزی که وحی شد کفر ورزیدم،آرزو شدم،تا فرصت پرواز ،بال هایم را با سنگ غسل داد،آنگاه با ابرها گریه کردم،با باد ها خشم شدم و خود را به زمین و زمان کوبیدم و شبی که ماه کامل شد،ماه را با طمع بلعیدم و تاریک تر شدم و از کالبد غمگینم، هزار هزار چشمه خاکستر و خون روان شد.​​​​یک جایی تو فیلم متخاصمان،خانم کوئید، به جوزف بلاکر میگه،تو به خدا اعتقاد داری؟بله خانم کوئید، ولی اون خیلی وقته چشماشو رو اتفافاتی که اینجا میوفته بسته... محمدطاها مرورگر شما از Player ساپورت نمی کند بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گاه بی گاه در پایان

  • نارضایتی در  وجودم بقدری پررنگ شده است که فکر نمی کنم دیگر چیزی رضایتم را جلب کند. تنها وجه تمایز تغییر تنهایی به تعبیر یک رویای ناممکن همین امید بی منطقی است که در وجودم ریشه دوانده،دوگانگی که در روح و ذهنم احساس می کنم و سردرگمم کرده آرام آرام به این فکر می کنم که شاید مرگ دردی از دردهایم دوا کند   پی نوشت: صدا، صدای چیست! از من چه می خواهی  گوش نمی دهم دگر فصل ، فصل فراموشی ست نوشته شده در جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۶ساعت 13:29 توسط | , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها