جان کندن

ساخت وبلاگ

ما هرگز نمی دانیم که این مسیر بی پایان به کجا می رسد و بیهوده انتظار می کشیم.در قلبم هزاران پرنده خسته از کوچ های نرفته و در ذهنم پیله ی پروانه های پشیمان از رسیدن به زندگانی.عزیزترین هر راهی را که باید برای رسیدن به تو رفته باشیم،رفته ایم و بارها سنگینی ابدیت را بر  شانه های معصومیت از دست رفته خویش متحمل شده ایم.

 گوش هایم پشیمان از شنیدن صدای توست

زبانم از آوردن نامت اکراه دارد

ولی چشم هایم از دیدن تو سیر نمی شوند

من مانده ام میان جماعتی که تکلیفشان با خود روشن نیست

می بینمت بی آنکه بشنوم و حرف بزنم تو را.

در رگ هایم آتش جریان دارد،می سوزم ولی اطرافم پر است از آدم هایی که چیزی نمی دانند.وحشتناک تر از تنهایی انفرادی،تنهایی در میان مردمان است.

امشب باران نمی بارد

بیا

من خودم به جای باران

برایت بی وقفه می بارم.

دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 186 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 6:02