خویش و نیش

ساخت وبلاگ

تلخ و مبتذل،به موازات زمان چیزهای زیادی از دست داده ام،تن و ذهنم ملتهب از اشتباهات گذشته است،آنقدر از خودم دور شده ام که هیچ شباهتی به گذشته ام ندارم‌.صدایم در گلو گیر افتاده است،سکوت کرده ام و هرچه بیشتر سکوت میکنم تاریک تر می شوم.

شهرمان دیگر غیرقابل تحمل شده است،از تک تک خیابان ها و کوچه هایش بیزارم،کاش میشد از اینجا رفت!کجا مهم نیست.

اینجا همه را می شناسم و از هرکه میشناسم متنفرم.

پی نوشت:

من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست

نوشته شده در جمعه شانزدهم آبان ۱۳۹۹ساعت 14:18 توسط |

دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 170 تاريخ : دوشنبه 24 آذر 1399 ساعت: 9:51