روزهایم با سرما خوردگی

ساخت وبلاگ

روزهایم سخت تر شده است و بیهوده در بیهودگی خویش می لولم.

فکر کنم خیلی وقته دیگه حرفی برای گفتن ندارم، آدمی که حرف هایش تمام بشود دیگر امیدی بهش نیست.

سرم پر از فکر پرواز و ریه هایم  پر از پیله ی پروانه هاست و منی که فراموش کرده ام آرزویم پروانه شدن بود،در حصار سینه ام، در پیله مُردم.

 

روزهای ناراحت کننده ای بود که رفتند،دلم از فکر کردن به گذشته ها می گیرد،از اینکه از کجا و چه کسانی گذشتم که به اینجا رسیدم.

قبلترها از مرگ می ترسیدم ولی الان از این زندگی میترسم که هرچی طولانی تر میشه غم و اندوهم عمیق تر میشه.

پی نوشت:

چشمانم را به آسمان دوخته ام و در فکر روزهای بهترم.

نوشته شده در جمعه دهم بهمن ۱۳۹۹ساعت 11:20 توسط |

دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 152 تاريخ : پنجشنبه 16 بهمن 1399 ساعت: 18:03