خنده در تاریکی

ساخت وبلاگ

بعضی وقت ها احساس می کنم که هیچ چیز معنی ندارد. در سیاره ای که میلیون ها سال است با شتاب به سوی فراموشی می رود، ما در میان غم زاده شده ایم؛ بزرگ می شویم، تلاش و تقلا می کنیم، بیمار می شویم، رنج می بریم، سبب رنج دیگران می شویم، گریه و مویه می کنیم، می میریم، دیگران هم می میرند، و موجودات دیگری به دنیا می آیند تا این کمدی بی معنی را از سر بگیرند.

 تونل
 ارنستو ساباتو
 

پیوست:

هنوز هم نمی دانم!

آیا کسی که به تنهایی پناه می برد

باز هم تو را دوست خواهد داشت؟

گذشته میتواند درد آور باشد،

اما جوری که من می بینم،

یا میتوانی فرار کنی،

یا درس بگیری.

اما من می مانم

تا وقتی در آغوش گرفتی اش

با چشمانم ببینم

چگونه می توان در کلاس درس

با اشک هایم از خود فرار کنم.


موضوعات مرتبط: فریادهای فروخفته دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 136 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 14:36